امسال از خودتان بپرسید چرا در سال گذشته به برخی از آرزوهایتان نرسیده‌اید؟ موانع رسیدن به آرزوها و خواسته‌‌ها را بیابید و  آنها را از سر راه بردارید.


مانع اول: پراکندگی
حتماً درباره‌ لیزر و کاربردهای آن زیاد شنیده‌اید، جالب اینجاست که لیزر همان نور معمولی است فقط مجتمع شده و دلیل خواصش هم همین متمرکز بودن آن است. ذهن ما هم وقتی پراکنده و آشفته است، کاری از دستش برنمی‌آید و نمی‌تواند ما را به سمت هدف پیش ببرد، اما وقتی تمرکز آن در یک نقطه جمع می‌شود قدرت لیزری پیدا می‌کند و نفوذش چند برابر می‌شود. ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون بر آنها متمرکز نمی‌شویم، ذهنمان پراکنده است و در لحظه، ممکن است چیز دیگری را طلب کند.

 

 


مانع دوم: نمی‌دانم چه می‌خواهم!
ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم چون واقعاً نمی‌دانیم چه می‌خواهیم؟ گاهی هم به جای خودمان، اطرافیان، چیزهایی را که می‌خواهند به ما تحمیل می‌کنند و چون خواسته‌ها واقعاً مال ما نیستند و ما هم واقعاً آنها را نمی‌خواهیم، پس عملاً به آنها نمی‌رسیم

گاهی خواسته خیلی بزرگ، غیر قابل دسترس و غیر واقعی است، گاهی هم این ما هستیم که لیاقت، یا بهتر بگویم آمادگی لازم را نداریم و انگار اصلاً به نفعمان نیست که در آن زمان بخصوص به آن خواسته بخصوص برسیم، پس به آنها نمی‌رسیم، به همین سادگی!

 


مانع سوم: خواسته‌‌های ناهماهنگ

ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون خواسته‌هایمان هماهنگ با ما نیستند، وقتی هم خواسته‌ای هماهنگ با ما نیست انرژی و توان ما را به هدر می‌دهد، حرکت‌مان را کند می‌کند و شاید هم اصلاً ما را از حرکت بازدارد. خواسته باید با علاقه، قابلیت، توانمندی و شرایط زمانی و مکانی ما هماهنگی داشته باشد، نباید کلیشه‌ای، تکراری و تابع مد باشد. وقتی خواسته با ما هماهنگ نیست، به خواسته‌ها نمی‌رسیم.

 

 


 

مانع چهارم: رها کردن خواسته‌‌ها
یا درخواستتان روشن و مشخص نبوده (یعنی مبهم و غیر واضح بوده) و یا به اندازه کافی صبر نکرده‌اید (یعنی زود احساس ناکامی کرده و عجولانه رو به بی‌قراری آورده‌اید)، شاید هم اصلاً دریافت آنچه درخواست کرده‌اید، صلاحتان نیست، یا به علت هماهنگ نبودن خواسته‌ خود با احساس درونی‌تان نمی‌توانید رسیدن به خواسته را حس کنید، شاید هم با برخورد با کوچک‌ترین مانع دلسرد شده و خواسته‌تان را رها کرده‌اید.

 

 

 

مانع پنجم: عدم تناسب خواسته ظاهری با احساس درونی
شاید هدف و خواسته‌های ظاهر‌ی با احساس درونی‌تان هم جهت و یگانه نبوده است. ممکن است هدف ظاهری ما در زندگی، مثلاً کسب پول زیاد باشد، اما هدف درونی‌مان عدم نگرانی بابت بی‌پولی باشد. در چنین حالتی حتی اگر پول کافی به دست آوریم، از فشار روانی و نگرانی‌مان درباره بی‌پولی کم نمی‌شود. تنها، وقتی درون‌مان راضی شود، احساس خوشحالی می‌کنیم.

 


اگر ندانید به کجا می روید، چگونه توقع دارید به آن جا برسید؟

(باسیل اس و والش)

میان آدمیان چیزی نیست، جز دیوارهایی که خود ساخته اند.

(تولستوی)

هنگامی که همه مانند یکدیگر می اندیشند، در واقع کسی نمی اندیشد.

(والتر لیمپن)

خشمگین شدن، انتقام خطاهای دیگران را از خود گرفتن است.

(والتر پوپ)

بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا این که ثروتمند بمیریم.

(جانسون)

به آسمان نگاه کن و به ستارگان چشم بدوز، اما فراموش نکن که روی زمین ایستاده ای.

(تئودور روزولت)

رویاهایتان راه به جایی نمی برند مگر این که خودتان دست به کار شوید.

(جان سی مکسول)

یادگیری یعنی تغییر رفتار پس تا آن چه را آموخته ای به کار نبری یعنی هیچ نمی دانی.

(دون شولا و کنت بلانچارد)

هر وقت با عقلت کسی را دوست داشتی می توانی ادعا کنی عاشق شدی.

(افلاطون)

 

 

 


 

هیچکس نمی تواند به عقب بازگردد
و یک شروع بد را پاک کند اما همه،
همیشه دوباره قادر به آغاز و آفریدن یک پایان خوشایند هستند.
اگر مشکلی قابل حل شدن باشد،
... ... نباید نگرانش باشیم و اگر مشکلی راه حلی نداشته باشد،

...

 

 

پس چه فایده از نگرانی.
اگر یک فرصت را از دست دادی، چشمانت را پر از اشک نکن،
چون ممکن است قدرت دیدن فرصت بهتر دیگری را از دست بدهی.
تغییر صورت، هیچ چیز را تغییر نمیدهد،
تغییر عادت هایمان است که همه چیزرا تغییر می دهد.
هرگز از اطرافیانت شکایت نکن،
اگر خواهان صلح و آرامشی، خودت را تغییر بده.
اشتباهات وقتی که رخ می دهند، دردناکند
اما سال ها بعد مجموعه ای از همین اشتباهات،
تجربیات یک انسان را تشکیل داده
و گامی خواهند بود به سوی موفقیت...

 

عاشقان عیدتان مبارک باد

عید بر عاشقان مبارک باد

 

 

 

نسخه جدید شعر دو کاج  رو براتون گذاشتم برید بخونید

 

خیلی جالبه ادم یاد اونوقتا وکلاس چهارم میافته

**یادش بخیر دوران بچگی**

از همان شاعر دوکاج : محمد جواد محبت

 

ادامه مطلب

عکس های زلزله زده ها رو که نگاه می کردم خودمو جای اموات گذاشتم اونا قبل از این که هر کاری بخوان بکنن کشته شدند و هیچ فرصتی برای جبران گذشته تو اون زمان بهشون داده نشد

حالا دیگه اونا هستند و اعمالشون و راهی دراز و پر از فراز و نشیب که پیش رو دارند

باید تا قبل از اینکه اختیار رو ازمون بگیرند برای آخرتمون کاری کنیم و هر آن مرگ رو به خودمون نزدیک ببینیم تا کمتر اشتباه کنیم و بعد از اشتباهاتمون سریع از خدا بخوایم که..........

هر کاری کردم که یه عکس از زلزله آذربایجان بذارم نتونستم واقعا همش دلگیر و نارحت کننده است

برای کشته شدگان آرزوی مغفرت و برای بازماندگان صبر را از خدای کریم مسئلت دارم

 


شاید برای شما هم زمانی پیش آمده كه آرزو كنید كاش قادر بودید به موضوعی غیر از آنچه الان در ذهن شماست، فكر كنید. شاید آنچه ذهن‌تان را مشغول كرده موضوع مهمی مانند بدهی یا بیماری باشد، شاید هم موضوعی خنده‌دار یا خاطره‌ای مربوط به دوران كودكی. حتی ممكن است این فكر در مورد ترانه‌ای خاص باشد كه در ذهنتان افتاده و بیرون نمی‌رود. تفاوتی نمی‌كند، هر چه بیشتر سعی می‌كنید، كمتر موفق می‌شوید.
افكار ناخواسته و دائمی، الگوهای فكری اغلب بدون معنی، تكراری و ناراحت‌كننده‌ای هستند كه ذهن را ناتوان كرده و غلبه بر آنها نیز كاری بسیار مشكل است، چراكه فكری خاص در مغز ما شكل می‌گیرد و نمی‌توانیم از آن خلاص شویم. این افكار مخرب می‌توانند ظرفیت و توانایی ما را كاهش دهند.
افكار مخرب موجب رنج و ناراحتی فرد شده، زمان و انرژی زیادی از او را به خود اختصاص می‌دهند و از همه مهم‌تر این كه با زندگی روزانه، كار و روابط اجتماعی فرد تداخل می‌كنند.
افكار ناخواسته همچنین می‌توانند فرد را نگران و افسرده كنند و او را از لذت‌های زندگی باز دارند. این افكار حتی بر احساسات او نیز تاثیر می‌گذارند. پس باید تلاش كنیم كه با متوقف كردن این گونه فكرها، حس بهتری را تجربه كنیم.
بیشتر مردم برای بیرون كردن افكاری از این دست، ناخواسته مبارزه می‌كنند؛ تلاشی برای مخفی كردن اختلال و نه درمان آن، اما با چنین روشی نمی‌توان جلوی هجوم این نوع افكار را گرفت.
تا به حال دقت كرده‌اید هر چه بیشتر سعی می‌كنیم كه فكری را متوقف كنیم، فراموش كردن یا خلاص شدن از آن سخت‌تر می‌شود؟ وقتی در برابر افكار ناخواسته قرار می‌گیریم باید مثل خودشان به مقابله با آنها برویم. یكی از روان‌شناسان دانشگاه هاروارد می‌گوید: شما تنها كسی نیستید كه این احساسات را تجربه می‌كنید. تحقیقات نشان داده است تلاش سخت و زیاد برای این كه به چیز خاصی فكر نكنیم تقریبا ضمانتی برای فكر كردن همیشگی به آن موضوع است.
اما با منحرف كردن افكارتان از شر آنها رها شوید:
ـ تماشای فیلم: چاره این است كه به تماشای فیلمی بنشینید كه آن افكار را تداعی نكنند.
ـ ورزش: ورزش‌هایی كه ذهن و بدن را همزمان درگیر می‌كنند می‌توانند ذهن را از این افكار ناخواسته و منفی رها كنند. بدمینتون، بسكتبال، بولینگ و... به شما كمك خواهند كرد تا انرژی و فكر خود را جای دیگر متمركز كنید.
ـ مطالعه: خواندن كتاب، مجله یا حتی برچسب روی شیشه مربای صبحانه كمك بزرگی برای حذف افكار ناخواسته است.
ـ پیاده‌روی: طبیعت برای رهایی از افكار، فوق العاده است. درختان بلند، هوای تازه و صدای پرندگان تاثیری آرام‌بخش و تسكین‌دهنده دارند. در فضای آزاد فرصتی برای مثبت فكر كردن دارید.
ذهن را از نگرانی پاك كنید
اغلب اوقات این گونه افكار به واسطه استرس ایجاد می‌شوند، فكرهایی مانند داشتن قرض و عقب افتادن وام. خوب است كه به فكر نیازهای خود باشیم، اما نه به نحوی كه با امور روزانه تداخل كند. پس به یاد داشته باشید نگرانی و تشویش هیچ وقت راه‌حل مناسبی برای كسب موفقیت در امور مختلف زندگی نیست؛ در حالی كه تفكر مثبت و انضباط شخصی می‌تواند برای غلبه بر نگرانی به شما كمك كند.
نوشتن
نوشتن شیوه‌ای مناسب برای رهایی از این وضع است. نوشتن اتفاقات روزانه آرام‌كننده خواهد بود اگر به نوشتن به عنوان شیوه‌ای برای انتقال افكار از ذهن روی كاغذ نگاه كنید. این شیوه بخصوص در مورد خاطرات بد گذشته مفید است. هر زمان كه در مورد این افكار می‌نویسید، راحت و آزاد این كار را انجام دهید. فقط به فكر بیان احساسات خود باشید نه این كه تحت تاثیر آنها قرار گیرید.
فراموش نكنیم زمانی كه نمی‌توانیم برای رهایی از این افكار، كار مفیدی انجام دهیم، مراجعه به پزشك و یاری گرفتن از وی می‌تواند كمكی جدی باشد.

**البته این نکته رو هم من به عنوان ی روانشناس اضافه کنم که:

دعا کردن و طلب کمک از خداوند برای فراموشی فکر مورد نظر و همچنین از بین بردن خاطرات نیز می تواند بسیار موثر باشد**

 

 

با غم فراوان و عرض شهادت

 

التماس دعا